چه بخواهیم و چه نخواهیم، برای زیستن در جهان و غوطه ور شدن در زندگی انتخاب شدهایم… انتخاب شدهایم در زمانی هرچند کوتاه بر کره زمین نفس بکشیم، رشد کنیم و مسیری برای طی کردن برگزینیم، در حد وسع و تلاش و شانسمان…در حد آنچه که می بینیم، می شنویم و می توانیم تصور می کنیم و در حد آنچه که می آموزیم…
همه ما در همین محدودهها سعی می کنیم بهترین نقش را بازی کنیم و زندگی را خط به خط از آنها که ممتاز و موفق معرفی شدهاند، الگو برداری کنیم تا فاصله زیادی از نمادهای فرهنگِ غالب نداشته باشیم… مثلا برای منِ نوعی، مدرسه رفتن و سعی در رعایت آداب جمعی و رفتن به دانشگاه و پیداکردن شغلی و زندگی آبرومندانه از منظر نگاه آنهایی که خیلیهایشان را حتی یکبار هم در زندگی ندیده ام یک مسیر تعیین شده بود است…
شاید بدی ماجرا آنجا باشد که ما در همین محدوده ها گرفتار می شویم و بخش مهمی از شانسِ زندگی را صرف تطبیق خود با “فرهنگ غالب” می کنیم و رویدادها و دستهای بالاتر شکل ذهنیت های ما را می سازند و حتی ظاهر و اندازه بینی ما را تعیین و برای هر چیزی معیاری تعریف میکنند.
من نمی دانم اگر قرار بود تحت تدابیر فرهنگ دیگری حیات داشته باشم حال و روزم چه بود؟ مثلا اگر جنگجویی از میان اینکاها بودم آیا به هنگام مراسم قربانی، دستم را به خونی میالودم؟ و یا اگر در خانوادهای روستایی از میان جامعه هوتوها در رواندا به دنیا میآمدم در برنامه قتل عام و پاکسازی توتسی ها نقشی ایفا می کردم؟
میخواهم بگویم شانس به دنیا آمدن و فهم و درک زندگی و آگاهی ما نسبت به اطرافمان یک چیز است و راهی که برای رفتن در مسیر زندگی انتخاب می کنیم موضوعی دیگر و حتی مهمتر… اینکه از روزهایمان چقدر به خودمان اختصاص دارد و در حال بررسی و انتخابِ آگاهانه مسیر زندگی خود هستیم؟ چقدر تلاش میکنیم به ذهنیتی فراتر از آنچه بر ما تحمیل شده برسیم و دایره فکر خود را وسیعتر از آنچه که هست نماییم؟ و چقدر روزها متاثر از دیده و شنیده ها و تطبیق قالب زندگیِ در گوشیها و تلویزیونهایمان با خودمان هستیم و آیا اساسا فرصتی برای بهتر دیدن و اندیشیدن در اختیارمان قرار دادهاند؟ ما معمولا به بیش از آنچه که در معرض دیدمان میگذارند و برایمان تعریف و خط کشی میکنند، فکر نمیکنیم و نمیخواهند نیز فکر کنیم و البته پذیرفتن مطلق آنها در هر قالبی که باشد دور شدن از آن شانسی است که به عنوان انسان زنده برای زندگی در اختیار ما گذاشته شده است…از همین رو انسان بودن با وجود ظاهری آسان، پیچیدگیهایی به غایت درخور کشف، درون خود پنهان دارد…
وحید قرایی